Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش قدس آنلاین، «سید روح‌الله لطیفی» درباره اهمیت اجلاس بریکس اظهار داشت: بریکس که در حال حاضر از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تشکیل شده مجموعه‌ای از قدرت های جدید و نوظهور اقتصادی است که نزدیک به ۳۰ درصد اقتصاد دنیا و نزدیک به نیمی از جمعیت جهان را شامل می شود.

وی افزود: در حوزه سیاسی و نظامی دو کشور از این پنج کشور عضو دائمی شورای امنیت و دارای حق رای و وتو و سه عضو دیگر نیز همواره به عنوان کشورهای تاثیر گذار به دنبال اضافه شدن به این جمع در شورای امنیت بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

لطیفی ادامه داد: اعضای بریکس در حوزه نظام حاکم بر روابط بین الملل نیز به واسطه اقتصاد پویا، جمعیت مناسب و تاثیر به سزا بر محیط پیرامونی، ظرفیت ها و ایده های عملیاتی بسیاری را دنبال می کنند و در حال حاضر نیز از سردمداران تغییر مراودات تجاری با ارز ملی بوده و به دنبال اجرای سیاست های دلارزدایی از تجارت هستند و بزرگترین مصرف کننده و تولید کننده کالاهای تجاری نیز به شمار می روند.

وی افزود: اعضای فعلی، اهداف مشترکی در حوزه های تجارت مبتنی بر تقویت زنجیره ارزش و حذف موانع تولید (به جای توجه به مصرف کنندگان)، سیاست‌های پولی و سرمایه گذاری منحصر به فرد متکی بر نظام های درونی پولی، مالی و سرمایه‌گذاری خود، اجرای تمام کنوانسیون های محیط زیستی در چارچوب کاهش آلاینده‌ها و گازهای گلخانه ای و...، توجه به ظرفیت منابع انسانی متخصص و تقویت دانش و ظرفیت های نیروی کار، توجه به امنیت غذایی و تولید پایدار غذای سالم و در دسترس و تغییر نظام یکجانبه‌گرایی بین الملل و سازمان ها و ساختارهای جهانی موجود به چند جانبه گرایی و توجه به ظرفیت های کشورهای عضو در افزایش حضور در مناسبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مالی و پولی بین المللی هستند.

لطیفی در خصوص چرایی تلاش ایران برای عضویت ایران در بریکس گفت: بریکس به دلیل نوظهور بودن و انعطاف پذیر بودن، هم هدف بودن با کشورمان چه در مسائل سیاسی و چه در مسائل و همکاری‌های اقتصادی و نگاه به تغییر ساختار فعلی نظام بین الملل می‌تواند بر اساس سیاست های چند جانبه گرایی و تقویت مناسبات با کشورهای هم ظرفیت و همسو در دولت سیزدهم، مسیری موثر در آینده همکاری‌های بین المللی ایران با جهان باشد که حضور و نقش پر رنگ تری را برای کشورمان در زمینه های اقتصادی ، سیاسی و بین المللی به همراه داشته باشد .

 قائم‌مقام باشگاه تجار ایران و آفریقا توضیح داد: در حوزه اقتصادی چین نخستین شریک تجاری ایران چه در حوزه تجارت غیرنفتی (صادرات و واردات) و چه در خرید نفت ایران به شمار می آید و در گذشته نیز همکاری چین کهن با ایران باستان مسیر تجارت جهانی و جاده ابریشم را شکل داده بود، روسیه نیز در حال حاضر به روابط استراتژیک با ایران نزدیک شده است.

قائم‌مقام باشگاه تجار ایران و آفریقا ادامه داد: هند نیز هم در حوزه واردات و هم در حوزه صادرات در بین پنج شریک اول ایران قرار دارد و با وجود تحریم های ظالمانه نظام سلطه، جایگاه خود را در روابط با ایران حفظ کرده و حتی در بندر مهم چابهار نیز مشارکت کرده است، آفریقای جنوبی به عنوان بزرگترین اقتصاد قاره آفریقا ، شریک اول ایران در تجارت با این قاره بوده و برزیل نیز اولین شریک تجاری ایران در قاره آمریکا است.

وی افزود: همراهی چین و روسیه در مسأله هسته ای و سیاست خارجی، عضویت ایران در شانگهای با هماهنگی این دو کشور به علاوه هند و مشارکت در حل بحران های منطقه ای و کاهش تنش در خلیج فارس ، نشان داد که همکاری ایران با اوراسیا با محوریت روسیه، با شانگهای با محوریت روسیه، چین و هند و تقویت مسیر های ترانزیتی شرق به غرب (راه ابریشم جدید (یک کمربند یک جاده )) با محوریت چین و روسیه، مسیر ترانزیتی جنوب به شمال با محوریت هند و روسیه و امکان گسترش آن از مسیر فرعی آفریقای جنوبی ، شرق آفریقا، ایران و آسیای میانه ، قفقاز ، روسیه و شرق اروپا و حتی آسیای میانه و چین می تواند مربع چین ، روسیه ، هند ، آفریقای جنوبی را با موقعیت ژئو استراتژیک ، ژئو اکونومیک و ژئوپلیتیک ایران به هم وصل کند.

قائم‌مقام باشگاه تجار ایران و آفریقا تأکید کرد: با این کار کریدور جنوب به شمال می تواند تبدیل به کریدور قطب تا قطب با محوریت ایران شود.

لطیفی در ادامه به برزیل به عنوان یکی از اعضای بریکس نیز اشاره کرد و گفت: با روی کار آمدن لولا داسیلوا در برزیل که سیاست های منتقد به غرب و نزدیک به شرق و ایران دارد، می توان عضویت ایران در بریکس را با نقشی موثر و همراه ترسیم کرد که جایگاه بریکس را در چارچوب سیاست های اعلامی اش نیز ارتقا دهد.

سخنگوی کمیسیون توسعه تجارت خانه صمت درخصوص موانع عضویت ایران در بریکس و راه‌های رفع آن گفت: مانع اصلی در این مسیر تمرکز سیاست انزوای ایران توسط غرب و هزینه‌تراشی بابت همکاری با ایران، اجرای نظام تحریم به ویژه در انتقال منابع مالی و حمل و نقل، عدم عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی (WTO )‌ و استقرار تجارت کنترل شده (نظام تعرفه ای ، محدودیت و ممنوعیت) و نظام تولید با بنگاه‌های سنتی است.

لطیفی در عین حال افزود: تجربه اوراسیا نشان داد که به شرط اراده سیاسی، امکان تغییر در نظام تعرفه‌ای با انعقاد موافقت‌نامه های تجارت ترجیحی ، جابجایی مالی با تهاتر یا پول ملی امکان پذیر است.

وی ادامه داد: در خصوص حمل و نقل نیز شیوه های خلاقانه ای وجود دارد و مدیریت تولید با نگاه توجه به زنجیره ارزش که یکی از سیاست های بریکس نیز هست، با اصلاح قوانین و رفع موانع که در دولت سیزدهم نیز بر آن تاکید شده است و عبور از تولید سنتی به صنعتی قابل اصلاح است اما برای رسیدن به نتیجه مطلوب می بایست ترکیبی از دیپلماسی اقتصادی، دیپلماسی عمومی و دیپلماسی غیر رسمی را توامان با یک استراتژی و با همکاری دولت و بخش خصوصی به آن افزود که حضور وزیر خارجه در اجلاس وزرای خارجه بریکس در آفریقای جنوبی مقدمه ای بر آن به شمار می آید.

لطیفی افزود: حضور ایران در بریکس برای استفاده از پول ملی، تهاتر، حمل و نقل مشترک، بازارهای تولید و مصرف بین اعضا، استفاده از منابع انسانی و آموزش با وجود نیروی کار متخصص ایرانی و تقویت اقتصاد اعضا با مزیت‌های انرژی، موقعیت جغرافیایی و نگاه‌های مشترک ایران با اعضا نسبت به نظام بین الملل، ضمن حفظ محیط زیست، به ویژه در چارچوب چندجانبه‌گرایی، توجه به بازارهای جدید و خنثی‌سازی نظام تحریم در دولت سیزدهم می تواند جایگاه و نقش ایران و اعضای بریکس را توامان افزایش دهد.

منبع: خبرگزاری ایرنا

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: هند قاره آفریقا چین قفقاز بریکس عضویت ایران ایران در بریکس آفریقای جنوبی بین الملل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۸۲۰۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!

این نوشته تلاشی است برای طرح یک مسئله، آسیب‌شناسی یک روند و در حد وسع ارائه چند پیشنهاد، که در نوشته دوم تقدیم خوانندگان خواهد شد. برای ورود به بحث ناگزیر از طرح یک مثال هستم. همه ما در سطوحی با مسئله‌ها، بحران‌ها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آن‌ها به ابزارهایی متوسل می‌شویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک می‌کنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز می‌توان از این منظر نگریست؛ یعنی مسئله‌ها، بحران‌ها و فجایعی را فهرست کرد و سپس پرسید آیا ابزارها و ابتکارهای متعارف احزاب، جبهه‌ها و حتی افراد واجد کارکرد مثبتی هستند یا خیر؟

کمی به عقب برمی‌گردم. از بدو تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جریانی که ابتدا به‌نام چپ [خط امام] و سپس اصلاح‌طلب شناخته می‌شد، کوشید ضمن تلاش برای درک صحیح وضع موجود، به بخشی از راه‌حل تبدیل شود. به‌عنوان نمونه در زمانی‌که گروه‌های سیاسی- نظامی عرصه سیاست و اجتماع را تسخیر کرده بودند، این جناح تلاش کرد بر وزن سیاست بیفزاید و از نظامی‌گری بکاهد یا به عبارتی از عرصه عمومی اسلحه‌زدایی کند که حاصل این تلاش به اعلامیه ده ماده‌ای دادستانی ختم شد. یا، در دوره‌ای که نظام اطلاعاتی کشور به‌شکل پراکنده اداره می‌شد و هر گروه به‌صلاحدید خود نسبت به عملکردش پاسخگو بود، تلاش شد نهاد اطلاعات کشور تجمیع شود و به‌عنوان یک وزارتخانه تحت اشراف قوه مقننه قرار بگیرد تا امر پاسخگویی ممکن شود.[۱] مضاف بر این‌ها می‌بایست به بحث زمان و مکان در فقه حکومتی ارجاع داد؛ باب این امر ابتدا از سوی بنیان‌گذار انقلاب اسلامی و در پی سنگینی نگاه فقه سنتی بر نظام تقنینی و حل مسئله کشور گشوده شد اما بعدتر جریان روشنفکری دینی با تلاش مضاعف بر آن شد نگاه و کارکردی متفاوت به دین ببخشد و از قرائت‌های تئوکراتیک و جزم‌اندیشانه بکاهد و بر ابعاد دموکراتیک و دگرخواهانه بیفزاید. افزون بر این‌ها می‌توان درباره آنچه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذشت نیز، تأمل کرد؛ دولت اصلاحات توانست با ابتکاراتی پرستیژ ایران را در منطقه و جهان ارتقاء دهد و ضمناً، در بحران‌هایی مانند افغانستان، ۱۱ سپتامبر و همچنین حمله نظامی به عراق جنگ‌طلبی و تنش‌زایی را تعدیل کند. و، در آخر باید به انتخابات ۹۲ اشاره داشت که جریان اصلاحات به‌رغم پرونده‌ مفتوح انتخابات ۸۸ در جمیع ابعاد، به بن‌بست‌شکنی کمک کرد و در جهت کاستن از سرعت فرآیند فرسودگی کشور گام برداشت. البته همه این موارد طبعاً واجد خطاها و کاستی‌هایی بوده است، که فهرست‌کردن و نقد قاعده‌مند آن‌ها می‌تواند راهگشا باشد.

‌اینک اما به‌نظر می‌رسد دو فاکتور مذکور، یعنی درک صحیح وضع موجود، و نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل، اگر نگوییم به بن‌بست رسیده، دست‌کم با بحران اساسی مواجه شده‌اند. بحرانی که دامن‌گیر احزاب اصلاح‌طلب، جبهه اصلاحات ایران و… نیز شده، و بیم آن می‌رود چون آفت به‌سراغ ریشه‌ها نیز برود.

درباره نظام ادراکی اصلاح‌طلبان. طی سالیان گذشته، مجموعه‌ای از تلاش‌ها رخ داد و کمک کرد تا اصلاح‌طلبان درکی ‌نسبتاً روشن از وضع موجود یا به تعبیری «منطق موقعیت» به‌دست بیاورند. این تلاش‌های سه وجهی شامل ۱) فعالیت مستمر و هدفمند حزبی- جبهه‌ای، ۲) کوشش‌های محققانه، و ۳) حضور مؤثر در نظام اداری کشور بوده است که امروزه هر سه وجه محل تأمل‌اند. یعنی آنچه مزیت نسبی اصلاح‌طلبان- به‌عنوان جریان آلترناتیو- به‌شمار می‌رفت، رقیق شده و رو به اضمحلال رفته است. در وجه اول شاهد فقدان خلاقیت حزبی از یک‌سو و کاستی‌های بسیار در تئوریک و پراتیک سیاست‌ورزی حزبی هستیم. در مقابل، رقیب که اساساً تحزب را امری ثانوی و مخل نظم عمودی- دستوری در سیاست می‌پندارد، ضمن آن‌که خود همچنان به زیست محفلی و باندی وفادار است تلاش می‌کند با حداکثر توان از احزاب رقیب سازمان‌زدایی کند. در وجه دوم با افت قابل ملاحظه تولیدات نظری، خاصه در زمینه مسائل توسعه و علوم انسانی روبرو هستیم و گاه، تلاش‌هایی رهزن و تعمیم‌های انحرافی را مشاهده می‌کنیم که نه‌تنها قابلیت انطباق بر شرایط کنونی ایران را ندارند بلکه مخل پروژه‌های اصلاحی می‌شوند. در سوی دیگر، جریان رقیب تلاش داشته از کلمات مشئومه و حوزه‌های ممنوعه از قبیل علوم انسانی، الهیات جدید و جز این‌ها قبح‌زدایی کند و به‌شکل قرارگاهی بر این حوزه‌ها متمرکز شود و آن‌ها را تصرف کند. تعدد نشریات علوم انسانی و برنامه‌های سمعی- بصری وابسته به نهادهای حاکمیتی تصویری به‌نسبت روشن از این وضعیت به نمایش می‌گذارد. البته که نگارنده معتقد است هنوز این جریان با جوشش‌‌ها و کوشش‌های تئوریک معتبر فاصله‌ای قابل توجه دارد. به این‌ها اضافه کنیم ارتقاء متوسط سواد عمومی و تسلط بر زبان‌های خارجی، و همچنین امکان دسترسی به منابع آکادمیک برای کنشگران آزاد و البته ابزارهای هوش مصنوعی، که قادرند بی‌نیاز از ایستگاه‌های مرسوم تغذیه فکری جناحی، خوراک‌ فکری شهروندان منفرد را تأمین کنند. در وجه سوم با عدم حضور مؤثر اصلاح‌طلبان در نظام اداری کشور مواجه هستیم. این عدم حضور تا حد زیادی معلول نگاه دگر‌ساز و غیریت‌ستیز ساخت قدرت بوده است چنانکه می‌بینیم عمده تلاش‌ جریان رقیب اصلاح‌طلبان بر فتح بوروکراسی و ویژه‌خواری، آن هم به مبتذل‌ترین شکل آن بوده است. اما از سوی دیگر نمی‌توان بر یک ضعف اساسی، یعنی عدم کادرسازی و از آن مهم‌تر محافظه‌کاری، حتی در مواجهه با اختیارات قانونی چشم بست. ضعفی که در درجه اول نظام ارتقاء جناحی- باندی و در درجه بعد انواع تبعیض‌های جنسی، قومی و… را در پی داشته است. مع‌الوصف، شاید بتوان گفت اشغال بوروکراسی و ورود به سیاهه حقوق-دستمزدِ دولت دیگر لزوماً مزیت یک جریان سیاسی آلترناتیو به‌حساب نخواهد آمد.

با این اوصاف می‌توان این‌گونه ادعا کرد که احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلی‌شان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.

نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل. برای توضیح این سرفصل نخست می‌بایست تفکیکی میان سیاست پایین‌دستی (low politics) و سیاست بالادستی (high politics) قائل شد. اگر تا سالیان پیش میان این دو سطح از سیاست تعادلی برقرار بود، اینک به‌نظر می‌رسد کفه سیاست بالادستی به‌ سنگینی گرایش پیدا کرده است. بدین معنا که ساخت قدرت به ذیل اختیارات منصوص و حصری، و حتی شورای‌های قانونی/فراقانونی بسنده نکرده و خود رأساً به امور پایین‌دستی ورود کرده است. از دیگر سو، سیاست پایین‌دستی به‌حدی تنزل یافته است که اگر نگوییم هیچ‌گونه امکان اثرگذاری بر آن مترتب نیست، دست‌کم باید بر اثرگذاریِ حداقلی آن تفاهم کنیم؛ آن هم در حد جوانان حزب رستاخیز که نهایتاً ذیل سیاست دفاع از مصرف‌کننده، آمار گران‌فروشی و گران‌فروشان را گزارش می‌کردند!

این وضعیت چندعاملی چرخ فعالیت کنشگران اصلاح‌طلب را دستخوش اختلال کرده است. به عبارتی نه ورودی‌ها (inputs) با واقعیت همخوان‌اند، نه نظام هنجاری با مطالبات جامعه تنظیم است، و نه با ابداعات و بضاعت‌ کنونی راهی برای اثرگذاری باقی مانده است. برای این ادعا مثال‌هایی را ذکر می‌کنم که به‌ نظر موجب صدمه دیدن پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان شده‌اند. سابق بر این دستگاه ادراکی- تحلیلی جریان اصلاحات، حسب دریافت خود از وضع موجود از طریق ابزارهای در دسترس، به اموری به نسبت کلان واکنش نشان می‌داد. برای نمونه می‌توان به مجموعه بیانیه‌های تحلیلی جبهه مشارکت ایران اسلامی اشاره داشت. بخشی از آن متون، فارغ از آن‌که در یک ساعت «س» بدل به کیفرخواست شدند، ایستارهایی را فراهم آوردند که عمدتاً، گفت‌و‌گو و نقد در عرصه عمومی را به‌‌دنبال داشتند. حال آن‌که امروز با تغییر گارد حاکمیت و گذار به الگوهایی جدید و نامتعارف از جمله در:

الف. مسئله واگذاری و تخصیص منابع،

ب. مسئله خصوصی‌سازی،

پ. مسئله نظام دانش و طبقاتی شدن آن،

ت. مسئله کارگران و زیر ضرب رفتن آن‌ها و فقدان توان چانه‌زنی مؤثر این قشر،

ث. مسائل نظام درمان و تعرفه‌ها،

ج. مسئله شهر و الگوی دفرمه توسعه آن،

چ. مسئله تبعیض مضاعف در تحرک‌های عمودی در بوروکراسی خاصه در مورد زنان و نیروهای مستقل و صاحب فکر، و…

کوششی درخور، جهت فهم مسئله و تجویز راه‌حل صورت نمی‌پذیرد یا اگر هم تلاشی صورت می‌گیرد، ارتباط مؤثری با جامعه هدف برقرار نمی‌کند. به عبارتی جریانی که سابقاً دارای تصویری کلان از نظام اداره عمومی کشور بود، اینک فاقد آن تصویر شده است. به این‌ها اضافه کنیم مواردی که به سیاست‌های کلی نظام راجع است و اساساً باب گفت‌و‌گو درباره‌شان بسته است؛ خواه به‌علت محافظه‌کاری، خواه به‌دلیل فقدان تئوری منسجم و منطبق با واقعیت، و خواه به‌سبب انذارها و محدودیت‌ها.

این وضعیت ترسیم شده سه پیامد را به‌دنبال دارد. نخست آن‌که کارویژه اصلاح‌طلبان- که همان دیوار حائل (بالشتک ضربه‌گیر) میان جامعه و حکومت بود، از میان می‌رود. یعنی حاکمیت صرفاً خود را در برابر توده مردم می‌بیند و طبعاً «قهر» را بر سایر ابزارها رجحان می‌دهد. دوم آن‌که، جامعه به‌سوی نوعی خودبسندگی هدایت می‌شود و بی‌پشتوانه و بدون تئوری و پیوستگی تاریخی به وادی عمل وارد می‌شود و به‌شکل اقتضایی عمل می‌کند. نام این وضعیت را می‌توان «تسطیح سیاست» نهاد، بدین معنا که تصادم دولت و جامعه به‌غایت افزایش پیدا می‌کند و مردم مستمراً متحمل هزینه‌های گزاف می‌شوند. ضربه‌ناپذیری- یا ضربه‌پذیری حداقلی- مردم به‌شکل توده‌ای در دولت اصلاحات می‌تواند مؤید این تحلیل و اهمیت این کارویژه اساسی باشد؛ چنانکه در تمامی ادوار دولت در جمهوری اسلامی جز دولت اصلاحات ضربه‌پذیری توده‌ای، چه برآمده از اعتراض و چه برخاسته از شورش وجود داشت و دولت نتوانست به‌عنوان ضربه‌گیر از وارد آمدن خسارت به مردم بکاهد. سوم آن‌که متعاقب این روند نوعی تصویرسازی دفرمه به نظام تحلیلی اصلاح‌طلبان تحمیل می‌شود. نخستین مرحله این تصویرسازی، اختلال در نظام مسئله‌یابی است. این اختلال، که شاید در پزشکی نیز شایع باشد، با تشخیص نادرست بیماری و تجویز نادرست دارو همراه است. مرتبط کردن سنگ‌اندازی‌ها در پروسه‌های اصلاحی، و برگشت‌پذیری آن‌ها به مؤلفه‌هایی چون «لحن»، «ادبیات تحریک‌آمیز» و… جزئی از این نظام اختلالی است؛ حال آن‌که می‌توان فهرستی از لحن‌های آرام، و ادبیات غیرتحریک‌آمیز را بر آفتاب فکند و این فرضیه را ابطال کرد. دومین مرحله این تصویرسازی «برساختن خصم‌‌» است. چنانکه اختلال در نظام مسئله‌یابی به هسته مرکزی یک تفکر بدل شود، ناخودآگاه آن تفکر به برساختن خصم رهنمون می‌شود. بدین معنا که آگاهانه یا از سر خطای تحلیلی صرفاً به بخشی از صحنه سیاست نور تابانده و خصمِ جدید علت‌العلل مسائل معرفی می‌شود. حال آن‌که اساساً منطق اصلاحات، نه خصم‌پرور است و نه حذف‌محور.‌

در بخش‌های بعدی این یادداشت، تلاش خواهم کرد به طرح پیشنهادها و تجویزهایی ناظر به آینده جریان اصلاحات بپردازم.

 

پی‌نوشت:

[۱] خوانندگان می‌توانند برای مطالعه بیشتر به مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی و پیشنهادهای مطرح در زمینه تأسیس نهاد اطلاعاتی کشور مراجعه کنند.

دیگر خبرها

  • امیرعبداللهیان: ترکیه جایگاه ویژه‌ای در سیاست همسایگی ایران دارد
  • جایگاه ترکیه در سیاست همسایگی ایران ویژه است
  • امیرعبداللهیان: جایگاه ترکیه در سیاست همسایگی ایران ویژه است
  • ارتقای راههای سیستان و بلوچستان به بزرگراه نیازمند حداقل حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان اعتبار
  • ارتقای ۱۵۰ پله‌ای دانشگاه ارومیه در نظام رتبه بندی بین المللی تایمز - دانشگاه‌های آسیایی
  • لزوم توجه سیاست‌گذاران به انگیزه ماندگاری پزشکان
  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!
  • بورل: آمریکا جایگاه مسلط خود را از دست داده است
  • خودتخریبی در نظام های سیاسی